معنی سلاله و ذریه
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
احفاد، اولاد، دودمان، سلاله، فرزندان، نسل
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
سلاله. [س ُ ل ِ] (اِخ) دهی جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل، محلی کوهستانی و گرمسیر است، دارای 184 تن سکنه و آب آن از چشمه است. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
فرهنگ فارسی هوشیار
نسل، فرزندان، پشت، پدران، نسل آدمی و پری
فارسی به عربی
بذره
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی آزاد
ذُرِّیَه (به تثلیث ذال) نسل- فرزند (جمع: ذُرِّیات-ذَرارِی)
نام های ایرانی
دخترانه، فرزند، نسل
معادل ابجد
1047